1ـ «من از روى خود خـواهى و خــوشـگذرانى و يــا براى فـساد و ستمگرى قيام نكردم ، من فقط براى اصلاح در امّت جدّم از وطن خارج شدم. مى خواهم امر به مـعروف و نهى از منــكر كنــم و به سيره و روش جدّم و پدرم على بن ابي طالب عمل كنم.»
2ـ آن حضرت در مقام ديگرى فرموده است :
«بار خدايا ! تو مى دانى كــه آنــچه از مـــا اظــهار شــده بـراى رقابت در قدرت و دستيابى به كالاى دنيا نبوده، بلكه هدف ما اين است كه نشانه هاى دينت را به جــاى خــود بــرگردانيم و بلادت را اصلاح نماييم، تا ستمديدگان از بندگانت امنيّت يابند و به واجبات و سنّت ها و دستورهاى دينت عمل شود.»
3ـ در برخورد با سپاه حرّ بن يزيد رياحى فرمود :
«اى مردم اگر شما از خدا بترسيد و حقّ را براى اهلش بشناسيد ، اين كار بـهتر موجب خشنودى خداوند خواهد بود. و مــا اهــل بيت پيامبر (ص) ، بــه ولـايــت و رهبرى ، از اين مدّعيانِ نالايق و عاملان جور و تجاوز ، شايسته تريم»
4ـ و نيز در مقام ديگر فرمود :
«ما اهــل بيت بــه حـــكومـــت و زمـــامـدارى ـ نسبت به كسانى كه آن را تصرّف كرده اند ـ سزاوارتريم.»
از اين دو بخش از سخن امام (ع) نيز به وضوح استفاده مى شود كـه آن حضرت خود را شايسته رهبرى و زمامدارى بر مردم مى داند ، نه يزيد فــاسد و دستگاه جائر او را.
بنابراين، هدف امام حسين(ع) در اين قيام ، تحقّقِ كاملِ حقّ بوده است.
5- امام حسين (ع) در هنگام سفر به كربلا فرمود :
راستى ايـن دنـيا ديگرگونه و ناشناس شــده و مـعروفش پشت كـرده و از آن جز نمى كه بر كاسه نشيند و زنــدگى اى پست ، همچون چراگاه تباه ، چيزى باقى نمانده است.
آيــا نمى بينيد كــه به حقّ عمل نمى شود و از باطل نهى نمى گردد ؟ در چنين وضعى مؤمــــن به لقاى خدا سزاوار است. و من مرگ را جز سعادت و زندگى با ظالمان را جـــز هلاكت نمى بينم. به راستى كه مردم بنده دنيا هستند و دين بر سر زبان آنــهاسـت و مـادام كه براى معيشت آنها باشد پيرامون آن اند ، و وقتى به بلا آزموده شوند دينداران اندكاند.
نظرات شما عزیزان: